|
فقط خدا تنهاست
چی می شداگه خداامروزوقت نداشت به مابرکت بده چراکه ماوقت نکردیم دیروزازاوتشکرکنیم. چی می شدکه دیگه شکوفاشدن گلی رانمی دیدیم چراکه وقتی خدابارون فرستاده بودگله کردیم وشکرنکردیم. چی می شداگه خداامروزبه حرف هامون گوش نمی کرد چون دیروزبه دستوراتش خوب عمل نکردیم. الهی ماهمه بیچاره ایم وتنهاتوچاره ای وماهمه هیچ کاره ایم وتنهاتوکاره ای. دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب:, :: 14:34 :: نويسنده : سوگل دربیشترعمرآرزویم این بودکه فقط درهمسایگی خداخانه کنم امانرخ اخلاص بالابودوبضاعت من اندک حالادرهمسایگی خداکوچه نشینم فقط خداکندبه جرم سدمعبرسرازجهنم درنیاورم. دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب:, :: 14:14 :: نويسنده : سوگل شب اگررنگ رخ ماه نبیندسخت است لب تشنه اگرآب نبیندسخت است ماهمه نوکروارباب توئی مهدی جان نوکررخ ارباب نبیندسخت است دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب:, :: 14:5 :: نويسنده : سوگل دریک بهار سبزخوشایندمی رسی یک روزدراواخراسفندمی رسی وقتی که دسته دسته کبوتربه اذن عشق ازآسمان فرودبیایندمی رسی یک شنبه 27 اسفند 1391برچسب:, :: 15:39 :: نويسنده : سوگل قطعه ی گم شده ای ازپرپروازکم است یازده بارشمردیم یکی بازکم است این همه آب که جاریست نه اقیانوس است عرق شرم زمین است که سربازکم است یک شنبه 27 اسفند 1391برچسب:, :: 15:30 :: نويسنده : سوگل زندگی بافتن یک قالی ست نه همان نقش ونگارکه خودت می خواهی نقشه رااوست که تعیین کرده تودراین بین فقط می بافی نقشه راخوب ببین نکندآخرکارقالی زندگی ات رانخرند...........
یک شنبه 27 اسفند 1391برچسب:, :: 15:25 :: نويسنده : سوگل ((به نام یزدان پاک)) درتصویرهای حکاکی شده برسنگهای تخت جمشید هیچکس عصبانی نیست. هیچکس سواربراسب نیست. هیچکس رادرحال تعظیم کردن نمی بینیم. هیچ وقت برده داری درایران مرسوم نبوده. دربین صدهاپیکرتراشیده شده. یک تصویر برهنه وجودندارد. این آداب اصیلمان است. نجابت,صداقت,احترام,مهربانی وخوشرویی یک شنبه 27 اسفند 1391برچسب:, :: 12:35 :: نويسنده : سوگل آسمان غرق خیال است کجایی آقا آخرین هفته ی سال است کجایی آقا یک نفس عاشق اگربودزمین می فهمید عاشقی بی تومحال است کجایی آقا شنبه 26 اسفند 1391برچسب:, :: 20:45 :: نويسنده : سوگل گفتم :چقدراحساس تنهایی می کنم! گفت:من که نزدیکم.(بقره) گفتم:خسته ام! گفت:ازرحمت خداناامیدنشید.(زمر/53) گفتم:انگار,مرافراموش کرده ای! گفت:منویادکنیدتایادشماباشم.(بقر/152) گفتم:غیرازتوکسی ندارم. گفت:ماازرگ گردن به انسان نزدیک تریم.(قلم/16) گفتم:تاکی بایدصبرکنم؟ گفت:توچه می دانی!شایدموعدش نزدیک باشد.(احزاب/63)
شنبه 26 اسفند 1391برچسب:, :: 16:17 :: نويسنده : سوگل خدایامنوببخش که همیشه توناخوشی ها یادم می افته که یه خدایی هم دارم.... خدایامنوببخش که همیشه تونمازم همه جاهستم الادرنمازم..... خدایامنوببخش اگه یه وقتایی یادم میره که تو خدایی ومن بنده ات.....خدایامنوببخش که همیشه برای همه چیزوهمه کس به اندازه ی کافی وقت دارم,جز برای نمازخوندن وباتوبودن..... خدایامنوببخش اگه یه وقتایی فکرمی کنم وظیفه ات هست که همه چیزروبهم بدی ویه جورایی همیشه ازت طلبکارم...... جمعه 25 اسفند 1391برچسب:, :: 17:31 :: نويسنده : سوگل عشق یعنی اشک توبه درقنوت خواندنش بانام غفارالذنوب عشق یعنی چشمهاهم دررکوع شرمگین ازنام ستارالعیوب عشق یعنی سرسجودودل سجود ذکر یارب یارب ازعمق وجود جمعه 25 اسفند 1391برچسب:, :: 15:13 :: نويسنده : سوگل گرگهاخوب بدانندکه دراین ایل غریب گرپدررفت تفنگ پدری هست هنوز گرچه نیکان همگی بارسفربربستند شیرمردی چوسیدعلی خامنه ای هست هنوز گرامام شهدانیست کنون بربرمان خلف صالح ومظلوم علی هست هنوز جمعه 25 اسفند 1391برچسب:, :: 15:2 :: نويسنده : سوگل یاعلی ذکرمدام مهدی است یاعلی ذکرقیام مهدی است یاعلی فضل فرج وامی کند دردغیبت رامداوامی کند یاعلی گوییدخیل عاشقان تابیایدمهدی صاحب الزمان جمعه 25 اسفند 1391برچسب:, :: 11:13 :: نويسنده : سوگل سه چیزهرگزقطعی نیست: شانس,موفقیت,رویاهایمان سه چیزهرگزبرنمی گردد:زمان ,کلام,موقعیت سه چیزراهرگزنبایدازدست داد:آراماش,امید,صداقت سه چیزارزشمندترین چیزهاست:عشق,اعتمادبه نفس ودوست.... جمعه 25 اسفند 1391برچسب:, :: 10:55 :: نويسنده : سوگل ایمان بدون عشق,انسان رامتعجب می کند وظیفه بدون عشق,انسان رابداخلاق می کند قدرت بدون عشق,انسان راخشن می کند عدالت بدون عشق,انسان راسخت می کند زندگی بدون عشق,انسان رابیمارمی کند جمعه 25 اسفند 1391برچسب:, :: 10:50 :: نويسنده : سوگل
جمعه 25 اسفند 1391برچسب:, :: 10:43 :: نويسنده : سوگل توهم بامن نمی مانی بروبگذاربرگردم دلم میخواست می شدبانگاهت قهرمی کردم هواابریست,دلتنگم ومن چندیست دارم باخودم باعشق می جنگم اگرمی شدبرایت می نوشتم لحظه هایم را صدایم را,سکوتم را اگر می شدکه افساردلم راول نمی کردم توهم حرفی بزن هرچندتکراری بگوآرام هنوزم مثل سابق دوستم داری پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:, :: 8:1 :: نويسنده : سوگل صدای پای ملائک زدورمی آید مسافری مگرازشهرنورمی آید؟ دوباره عطرمناجات به فضاآمیخت مگرکه موسی عمران زطورمی آید؟ ستاره ای شبی ازآسمان فرودآمد ومزده دادکه صبح ظهورمی آید چقدرشانه غم بارشهرحوصله کرد به شوق آنکه پگاه سرورمی آید به زخمهای شقایق قسم هنوزازباغ شمیم سبزبهارحضورمی آید مگرپگاه ظهورسپیده نزدیک است؟ صدای پای سواری زدورمی آید پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:, :: 7:48 :: نويسنده : سوگل چه جمعه هاکه یک به یک غروب شدنیامدی چه بغض هاکه درگلورسوب شدنیامدی خلی آتشین سخن,تبربه دوش بت شکن خدای مادوباره سنگ وچوب شدنیامدی برای ماکه خسته ایم ودل شکسته ایم نه ولی برای عده ای چه خوب شدنیامدی تمام طول هفته رابه انتظارجمعه ها دوباره صبح,ظهر,نه !غروب شدنیامدی تقدیم به همیشه جاویدبرای کمکهایش چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:, :: 8:9 :: نويسنده : سوگل گفتم خدایاازهمه دلگیرم:گفت حتی ازمن؟ گفتم نگران روزیم:گفت آن بامن! گفتم خیلی تنهایم:گفت تنهاترازمن! گفتم درون قلبم خالیست:گفت پرش کن ازعشق من! گفتم دست نیازدارم; گفت بگیردست من! گفتم ازتوخیلی دورم ;گفت من ازتونه! گفتم آخرچگونه آرام بگیرم؟گفت بایادمن! گفتم بااین همه مشکل چه کنم؟گفت توکل به من! گفتم هیچ کسی کنارم نمانده!گفت بجزمن! گفتم خدایاچرااینقدرمی گویی من؟گفت چون من ازتوهستم وتوازمن!!
سه شنبه 22 اسفند 1391برچسب:, :: 15:21 :: نويسنده : سوگل یادمون باشه که هیچکس روامیدوارنکنیم بعدیکدفعه رهاش کنیم چون خردمیشه,میشکنه ومیمیره یادمون باشه که قلبمون روهمیشه لطیف نگهداریم تاکسی که به ماتکیه کرده سرش دردنگیره یادمون باشه قولی روکه به کسی میدیم عمل کنیم یادمون باشه هیچوقت کسی روبیشترازچندروزچشم به راه نذاریم چون امکان داره زیادنتونه طاقت بیاره. یادمون باشه اگه کسی دوستمون داشت بهش نگیم برونمیخوام ببینمت چون زندگیش روازش میگیریم.
سه شنبه 22 اسفند 1391برچسب:, :: 15:10 :: نويسنده : سوگل دلم گرفته ازآدمهاییکه میگن دوستت دارم امامعنیشونمیدونن ازآدمهایی که میخوان مال اوناباشی اماخودشون مال تونیستن ازاونایی که زیربارون برات میمیرنووقتی آفتاب میشه همه چیزیادشون میره! سه شنبه 22 اسفند 1391برچسب:, :: 8:4 :: نويسنده : سوگل
دلم گفت بگویم بنویسم که چراعشق به انسان نرسیده است؟ چراآب به گلدان نرسیده است؟ چرالحظه ی باران نرسیده است؟ وهرکس که دراین خشکی دوران به لبش آب نرسیده است به ایمان نرسیده است وغم عشق به پایان نرسیده است. بگوحافظ دلخسته زشیرازبیاید, بنویسدکه هنوزم که هنوزاست چرایوسف گمگشته به کنعان نرسیده است؟ چراکلیه ی احزان به گلستان نرسیده است؟ (سیدحمیدرضابرقعی) سه شنبه 22 اسفند 1391برچسب:, :: 7:47 :: نويسنده : سوگل
برای عشق تمناکن ولی خارنشو.
برای عشق قبول کن ولی غرورت راازدست نده.
برای عشق گریه کن ولی به کسی نگو. برای عشق مثل شمع بسوزولی نگذارپروانه ببینه. برای عشق پیمان ببندولی پیمان نشکن. برای عشق جون خودتوبده ولی جون کسی رونگیر. برای عشق وصال کن ولی فرارنکن. برای عشق زندگی کن ولی عاشقونه زندگی کن. برای عشق بمیرولی کسی رونکش. برای عشق خودت باش ولی خوب باش. دو شنبه 21 اسفند 1391برچسب:, :: 15:48 :: نويسنده : سوگل زائربارانیم آقابه دادم میرسی؟ بی پناهم خسته ام,تنها,به دادم میرسی؟ گرچه آهونیستم,اماپرازدلتنگیم,ضامن چشمان آهوهابه دادم میرسی؟ من دخیل التماسم رابه چشمت بسته ام؟ هشتمین دردانه ی زهرابه دادم میرسی؟ دو شنبه 21 اسفند 1391برچسب:, :: 15:43 :: نويسنده : سوگل شیعیان خواب بس است برخیزید هجرارباب بس است برخیزید یادمان رفته که مهدی هم هست یادمان رفته که اومنتظراست یادمان رفته که اوپشت دراست دو شنبه 21 اسفند 1391برچسب:, :: 15:38 :: نويسنده : سوگل
درباره وبلاگ  بسم الله الرحمن الرحیم می خواهم بالحظه های پرامید, زیستنم راهویت بدهم وازروزمرگی های غفلت آوررهاشوم. می خواهم ازکشتزارعمرم طلادروکنم, پس به تابلوی زندگیم رنگ شاداب صاحب الزمان میزنم. برای همین خواستم عهدنامه ای باشماداشته باشم وبه شماقول می دهم محض خاطرت به آن وفاداربمانم تابدانی برای همیشه به یادت هستم. برای همیشه به یادت هستم. شیعیان خواب بس است برخیزید هجرارباب بس است برخیزید یادمان رفته که مهدی هم هست یادمان رفته که اومنتظراست یادمان رفته که اوپشت دراست آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان
|
||
 |
تبادل
لینک هوشمند
