استاد فاضل نظري:
عقل بيهوده سر طرح معما دارد
بازي عشق مگر شايد و اما دارد؟
با نسيم سحري دشت پر از لاله شكفت
سر بسته چرا اين همه رسوا دارد؟
در خيال امدي و اينه قلب شكست
اينه تازه از امروز تماشا دارد
بس كه دلتنگم اگر گريه كنم مي گويند:
قطره اي قصد نشان دادن دريا دارد
تلخي عمر به شيريني عشق اكنده است
چه سرانجام خوشي گردش دنيا دارد
عشق رازيست كه تنها بايد با خدا گفت
چه سخن ها كه خدا با من تنها دارد.